اسفندنامـــــــه : اسفند عین پنجشنبه هاست... که همیشه صدبار قشنگتر از جمعه هاست...
اصلا از همون شروعش قشنگه ... حس بوی بهاراز پشت پنجره ... وآفتاب گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه ... شورِ قشنگ چهارشنبه سوری ...
اسفند یعنی یک سال دیگه... یعنی یه شانس دیگه .
خوش اومدی بهترین ماه سال... # بهار # حس خوب # هوای تازه # عاشقانه جدید #
پایان تولدهای بهمنی و عکس بچه ها رو پروفایل گروه
دورهمی افرود سوارن
به محض ورودمون چندتا عکاس ،دوربین به دست سمت شاهین اومدن تا ازش عکس بگیرن و با کسب اجازه از ما از شاهین عکس گرفتن که زیاد رو مـــود نبود و خیلی همکاری نکرد
ماشینهایی که من عاشقشــــــونم
تو مهد درمورد خونه تکونی بهار خرید عید ، مسافرت ،ننه سرما ،عمو نوروز و حاجی فیروز باهاشون صحبت کردن و با مفاهیم اشناشون کردن... اومده خونه میگه خونه تکونی یعنی خونه رو تکون بدیم ؟ دیگه واسش توضیح دادم بعد گفتم هروقت نزدیک عید شد و خونه تکونیمون تموم شد میریم شمال خونه مانــــی و باباجون... حــــــــــالا شاهینم هی ذوق ذوق که زودتر خونه تکونی بکنیم بریم شمال مامانم هروقت زنگش میزنه میگه کی میایی دلم واست تنگ شده میگه: بزار خونه تکونیمونو بکنیم چقدر عجله میکنی
19 اسفند سولماز جون جشن عید نوروز برگزار کرد و یه قرار خیلــــــــــی خوب با دوستهای وبلاگی حال همه ما رو خوب کرد... دوستهایی که چندسالی میشه باهم درارتباطیم و چه روزها و شبهایی که با این عزیزان به درد ودل و صحبت و غم و شادی سپری شد... یه سری از بچه ها رو که قبلا هم دیده بودم اما واسه یه سری دیگه که قرار اولمون بود همو میدیدم تجربه خیلی شیرینی بود
آرشا.کوشا.هانا. و ایلیا . رادمهر.پارمیس.امیرارسلان.نیلارز.ارشیا.پارسا.کارن.هلنا
اجرای تءاتر ننه سرما و حاجی فیروز و عمو نوروز و خاله بهار و بعدش اجرای شاد عمو موسیقی
و شاهین همیشه گریزان از بچه ها
شاهین و ایلیا جون
یه روز تعطیل سمت سدلتیان و شمشک و دیزین رفتیم خیلــــــــی جــــــــای قشنــــــگی بود
به بابایی زنگ زده دستور خرید پرنده داده... دقیقا سه ساعت و ده دقیقه بعد دوتا فنچ تو خونه ما بودن فرزندسالاری تا این حد
علاقه خیلی زیاد به تعمیر وسیله های خونه (کنترل رو باز کرده تعمیرش کنه )
ایشون اوقات بیکاریشون این مدلی سپری میشه
روزی 200 برنامه دانلود میکنه پاک میکنه به روایتی فقط حجم میخورن ایشون
یه خواب شیرین و رمانتیک
دست سازه اقا شاهین
وقتی چیزی درست میکنه خیلی تاکید داره دست نزنیم و میگه این دکوریه دست نزنیناااا خراب میشه
فعالیت های شاهین تو مهدشون
نقاشی های تو خونه
عشقهای من تو راه برگشت از مهد شاهین و حلما
نمایشگاه هنرهای دستی بچه ها تو مهد
بعداز نمایشگاه بهمراه مانی و باباجون حرکت کردیم سمت شمال و بابایی قرار شد روز اخر(29 اسفند) حرکت کنه بیاد...
جوجه های رنگی که از 5شنبه بازار باباجون واسش خرید و کلـــــــــــــــی ذوق کرد.هرجا میرفت با خودش میبردتشون حتی اجازه نمیداد بهشون دست بزنیم. مالکیت تمام رو جوجه ها.میگفت من مامانشونم به جوجه هام دست نزنید
اخرین روزهای 95 ...
ب.ن : فنچ های ما تا الان 3تا تخم گذاشتن و ما منتظریم هرچه زودتر جوجه هاشون از تخم بیان بیرون
[موضوع : ]
شاهیــــــــن، شاهزاده خونه ما...برچسب : نویسنده : 3shahin91d بازدید : 88